درباره این وبلاگ

حضرت عباس فرزند علی است ولی مادرش فاطمه کلابیه (ام البنین) است که زنی یمنی بود و یمنی ها به علت تعصب کور قومیتی که داشتند یمنی تبارهای اسلام را به عرش اعلا بردند و دیگر یاران پیامبر را تحقیر می کردند که در کتاب اسلامهای متعارض اثر ارزشمند تاریخ نگاری بنام آقای خنجی می توانید اطلاعات خوبی درباره نقش یمنی ها در قهرمان سازی از یمنی های شیعه در تاریخ تشیع بدست آورید!

حضرت عباس (ابلفضل و عبیر فضل و ابولفضل و قمر بنی هاشم) نقش جالبی در فرهنگ اسلام ناب محمدی مردم ایران دارد:

1- در نقش امام 3.5 شیعیان مهمتر از امامان!
2- در نقش بیمه گر رایگان (بیمه ابوالفضل)
3- به عنوان ابزار برای قسم راست و دروغ بخصوص در بازار
4- در نقش اصوات تعجب و حیرت و ترس ( یا ابلفضل !)

5- در نقش کمک مربی وزنه برداری و داروی دوپینگ . البته فقط وقتی کارساز است که وزنه بردار غولی مثل رضازاده باشد.

در این وبلاگ بسته به این پنج نقش مطالبی برای شما خوانندگان وبلاگ خواهیم نوشت.

گلچین جوک و داستانهای کوتاه ویژه محرم 21 آبان 1392



ابواصلاح خدمت امام‌نقی رسید و گفت: عَمام٬ از حبس خانگی اباسبز هزار روز گذشت.
امام سرش را از زیر عبایش بیرون آورد و با لبخندی امام‌گونه برلب گفت:
تو راست می‌گی٬ راستی از تیرباران های بی محاکمه روی سقف چند هزار روز گذشت؟
از اعدام های فله ای تابستان سیاه چند هزار روز گذشت؟
از قتل های زنجیره ای چندهزار روز گذشت؟
از سربه نیست شدن دانشجویان کوی چندهزار روز گذشت؟
از کشته شدن جنشیان سبز چند هزار روز گذشت؟ از ......

روایت است که ابواصلاح مدتها بود که خشتک دریده و تا دماوند دویده بود.

امام و رحمت اسلامی


=============================

پس از واقعه ناقورا,امام نقی (س) خواهر امام حسین,سخنان آتشینی را بر ضد شمریان بر زبان می آورد, اما چون امام نقی زن زشتی بود کسی دورش جمع نمیشد که مزخرفاتش را گوش دهد,حضرتش مجبور بودند هر وقت مزخرفانی (سخنرانی)دارندبین ملت همیشه در صحنه سامرا غذای نذری یا کیک و ساندیس پخش کنند تا جمعیتی دورشان را فرا بگیرد.



))))))))))))))))))))))))))))

این سایت نذری یاب است که اسلام را زنده نگاه داشته است.

www.nazriyab.com/?tehran

امام نقی (مدرن ) .بعد از اینکه مطمئن شدند عسگری توانایی امامت ندارد ,او را در دوره های فراگیر غیر حضوری با سهمیه خانواده امامت ثبت نام فرمودند .
راوی چنین میگوید که بعد از ١٢ سال ایشان تز پایان نامه خود را با عنوان "نرم افزار نذری یاب "با درجه عالی به پایان رسانده و تقدیم به سرور و سالار شهیدان نمودند
+++++++++++++++++++++++++++


چگونه است که جدت حسین و خدمه اش از آن دو رودخانه پر آب و دراز نتوانستند آب بیاورند؟ آیا اگر اندکی مخالف جهت لشکر یزید میتاختند به رودخانه نمیرسیدند؟
امام نقی (دمرالتمرکز) با چشمانی گرد به سریش ابن هذیانی (شخص سوال کننده) نگاه کرد و اورا به دو نیم تقسیم کرد,سپس بالای سر جسدش در حالی بول میکرد فرمود: جدم حسین و 72 یارش را در گودالی محبوس کرده بودند,چرا به اعتقادات ما توهین میکنید؟
سپس برای خواندن نوحه راهی مسجد شدند.‬


***********************


در وسط تعزیه امام حسین ( ع ) دیده شد : هنرپیشه علی‌ اصغر ، دست کرد جیبش یک بسته به امام حسین ( ع ) داد ، آن معصوم بسته را برد تو پستو بازش کرد، آبش کرد ، تزریقش کرد، ...

برگشت تو میدون و این بار پیروز میدون میشد ! اما بعد از ۲۰ دقیقه باز دنبالِ علی‌ اصغر می‌گشت .

منبع: معصومینِ آنها ، معصومینِ ما


$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$4


ابن فضول بر امام وارد شد و پرسید: یابن رسولولا. بواسیرت بر دهانم! چرا الله در جنگ بدر لشگری از فرشتگان برای کمک به سپاه محمد فرستاد ولی در کربلا حسین را با 72 نفر تنها گذاشت؟ حضرت اهی از پایین کشید و فرمود: والا تا اونجا که میدونم قرار بود اینجا هم فرشته ها بیان کمک. حتی وسایلشون رو جمع کرده بودند و توی ترمینال منتظر اتوبوس بودند. ولی وقتی صحنه واجبی کشیدن حسین و یارانش را دیدند کلا گرخیدند و ترجیح دادند از بارگاه الهی رونده بشن تا ...نده!!

دیشب باباتو واجبی کشیدم آیدا - ص69


#####################
به این لینک زیربرید و همش را بخوانید خیلی خنده داره. دستکمی از جوکهای امام نقی نداره!
لینک حدیث: خربزه ناشتا نخورید چون اگر خربزه، ناشتا خورده شود، فلجی می آورد

ظهر عاشورا بود,تمام هیئت های سامرا دور میدان اصلی شهر جمع شدند,هر هیئتی ریتم طبل و دهل خود را داشت,غوغایی بود,بعد از نماز ظهر دسته های عزاداری به سمت هیئت ها برای صرف ناهار به حرکت درآمدند,امام نقی (سیخ الائمه) وقتی صدای طبل بازگشت دسته ها را شنید از بستر سبزه مزبله ایی که شب تاسوعا معتصم برایش فرستاده بود بلند شد تا از غداهای نذری عقب نیوفتد,ناگاه امام ضعفی در پاهای خویش احساس کرد, به سمت درب منزل رفت که ناگاه با صورت بر زمین خورد,آری امام نقی فلج شده بود,با چشمان معصوم ائمه ایی به آن سبزه مزبله و پوست های خربزه نگریست,و اشکی از گوشه چشمش خارج شد و صدای معتصم شنیده میشد که بچه ها بدویید هیئت بالا گوشت نذری میدهد...
----------------------------------------------------------------------
" اگر خربزه، ناشتا خورده شود، فلجی می آورد" امام صادق طب الصادق



@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@



عفیییییییر بدو بدو بدو
زود باش اومدن
بدو زود باش فرصت از دست میره
بدو لامصب حیف نون زود باش
اون راه رو ببند هیت کوچه بغلی نیاد تو خیابون ما ، داف های ما رو بور میزنن!

امام در حال مدیریت بحران ، مقابل هیت منصوب به خودشان


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


صحنه: خیمه امام نقی- شب عاشورا
امام و اصحاب با ماتحت برهنه در حال نوره کشیدن
نقی: زود باشید... الان صبح میشه... کلی کار داریم...
شمقدر: نقی من دستم نمیرسه به اونجام... چیکار کنم؟
نقی: مگه تو هم قراره شهید بشی؟ تو باید راه منو ادامه بدی...
سوسن : نقی این جعبه دیلدوهای منو ندیدی؟ ... خاک بر سرم.. ببین چه برقش انداخته... ذلیل مرده واسه من یه عمر با پشم و پیل اومدی جماع... مگه اون دنیا نبینمت...
عسگری: بابا منم بمالم؟
نقی: تو بشین سرجات. نوره به کجات میخوای بمالی؟
ابولاشی: حالا چه کاریه؟ خوب نمیشد تو بهشت مارو اپیلاسیون شده محشور کنن؟
نقی: چی بگم والا... این سنت جدمونم شده داستان واسه ما... آی شمقدر...پس این آب چی شد؟
شمقدر: آب؟ مگه آبم لازمه؟... جدتم با آب شسته خودشو؟
نقی: پس چی؟ نمیشه که همینجوری.
سوسن: صبر کن ببینم. اگه آب داشتن فلانشونو بشورن دیگه این روضه العطش العطش تو چیه هر سال ملتو اسکل میکنی؟

نقی: بابا ول کن. داره میسوزونه... حالا ما یه چاخانی واسه ملت میبافیم تو که دیگه نباید باور کنی. الان همه برشته میشیم... شمقدر جان بدو یه امان نامه بنویس ببر بده به یزید. چند تا دبه آب بگیر بشوریم این بی صاحابمونو... بگو گه خوردیم. فقط آب بگیر... بدوووو


$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

به فرزندان خود زرنگ بازى و لايى کشى در صف بياموزيد

امام نقى، پس از اينکه عسگرى دست از شوشول درازتر، بدون نذرى به منزل برگشته بود

############################3