درباره این وبلاگ

حضرت عباس فرزند علی است ولی مادرش فاطمه کلابیه (ام البنین) است که زنی یمنی بود و یمنی ها به علت تعصب کور قومیتی که داشتند یمنی تبارهای اسلام را به عرش اعلا بردند و دیگر یاران پیامبر را تحقیر می کردند که در کتاب اسلامهای متعارض اثر ارزشمند تاریخ نگاری بنام آقای خنجی می توانید اطلاعات خوبی درباره نقش یمنی ها در قهرمان سازی از یمنی های شیعه در تاریخ تشیع بدست آورید!

حضرت عباس (ابلفضل و عبیر فضل و ابولفضل و قمر بنی هاشم) نقش جالبی در فرهنگ اسلام ناب محمدی مردم ایران دارد:

1- در نقش امام 3.5 شیعیان مهمتر از امامان!
2- در نقش بیمه گر رایگان (بیمه ابوالفضل)
3- به عنوان ابزار برای قسم راست و دروغ بخصوص در بازار
4- در نقش اصوات تعجب و حیرت و ترس ( یا ابلفضل !)

5- در نقش کمک مربی وزنه برداری و داروی دوپینگ . البته فقط وقتی کارساز است که وزنه بردار غولی مثل رضازاده باشد.

در این وبلاگ بسته به این پنج نقش مطالبی برای شما خوانندگان وبلاگ خواهیم نوشت.

ماله کشی خنده دار درباره پدوفیلی در اسلام

پاسخ دلسوزانه و مودبانه به کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان
https://www.facebook.com/r.php?fbpage_id=222635267747136&r=111

جواز اسلام به تفخیذ با دختر صغیره یک دروغ محض می باشد و مطرح کردن آن از سوی دشمنان شیعه سوء استفاده از جهالت عوام نسبت به علم فقه است.

.
.
.
یکی از موضوعاتی که دستمایه انتقاد به دین اسلام قرار گرفته است جملاتی است از کتاب " تحریر الوسیله " نوشته امام خمینی ( ره ) و آن نوشته به قرار زیر است:

کتاب نکاح مسئله 12 :
" كسيكه زوجه اى كمتر از نه سال دارد وطى او براى وى جايز نيست چه اينكه زوجه دائمى باشد، و چه منقطع ، و اما ساير كام گيريها از قبيل لمس بشهوت و آغوش گرفتن و تفخيذ اشكال ندارد هر چند شيرخواره باشد..."

خب سوالی که مطرح میشود این است که آیا واقعا در اسلام میتوان با دختر شیرخوار و یا کودک زیر شش سال همبستر شد؟ یا میتوان از او کامگیری جنسی داشت ؟ قبل از هر چیز یادآور میشوم که بحث همبستر شدن با دختر صغیره به طور کلی در دیدگاه علمای شیعه مردود است و بحث ما پیرامون جملات فوق تنها مربوط به کامگیری های دیگر جنسی ( استمتناعاتی به جز جماع ) است.

اول از همه باید پرسید چرا مرجع تقلیدی مانند حضرت امام خمینی ( ره ) باید علاوه بر کتاب رساله عملیه ، کتاب دیگری به نام تحریر الوسایل داشته باشند ؟ این دو با هم چه فرقی دارند و چه لزومی برای کتابت هر دو کتاب ؟ برای توضیح بهتر یک مثال از رشته پزشکی عرض میکنم تا شاید موضوع شفاف تر و ملموس تر شود . در کتب مرجع تخصصی پزشکی مثلا اگر قرار باشد راجع به سکته قلبی مطالبی نوشته شود چندین و چند مقاله و نظریه در مورد یک موضوع مطرح میشود . در یک نظریه که بر اساس یک سری از مقالات و مطالعات است تجویز داروی الف بر تجویز داروی ب رجحان دارد و در نظریه ای دیگر ماجرا کاملا بر عکس است و در نظریه سوم و چهارمی ممکن است استفاده از این دو دارو با الکل ممنوع اعلام شود و داروی سومی مثلا داروی ج را ارجح بداند . حال اگر کسی که پزشک نیست و تخصص لازم را ندارد این کتاب را مطالعه کند با خواندن نظریه اول به این نتیجه میرسد که پزشک معالج پدرش – فرض کنید سکته قلبی هم کرده باشد- باید داروی الف را تجویز کند و چون پزشک مربوطه این دارو را تجویز نکرده است او را متهم به بی سوادی میکند . در حالی که آن آقا یا خانم پزشک ، با توجه به جمع بندی مقالات مختلف و مطالعات متعدد و با کسب تجربیات فراوان به این نتیجه رسیده است که باید داروی ب را تجویز کند و کار درستی هم میکند اما کیست که بتواند آن بنده خدایی که به غلط در کتب تخصصی سرک کشیده را از اشتباه خارج کند! . و به همین دلیل هم هست که بزرگترین مرجع علوم پزشکی به نام up to date هم در سایت مخصوص خودش و هم در نرم افزارهایش دو قسمت دارد که قسمت اول و مفصل تر مخصوص پزشکان (clinicians) است و قسمت دیگر که مختصر تر هم هست مخصوص بیماران و مردمی است که تخصص لازم را ندارند اما میخواهند در مورد بیماری ها بیشتر و بهتر بدانند ( قسمت patient) .

این رویه ای است که نه تنها در پزشکی بلکه در بسیاری از علوم دیگر هم وجود دارد و فقه هم از این قاعده مستثنی نیست . یعنی اینکه کتاب تحریر الوسیله در واقع کتابی تخصصی است که مربوط به متخصصان مربوطه است و نه اینکه من و شمای عامی ( عامی در زمینه فقه و اصول ) بیاییم و آنرا باز کنیم و بعد با ژستی روشنفکرانه که گویا نکته مهمی را کشف کرده ایم ، این کتاب و متعاقبا دین مبین اسلام را به سخره بگیریم . چه آنکه علی رغم وجود جملات فوق در کتاب تحریر الوسله و برخلاف گفته اسلام ستیزان ، این "نظریه" در " رسالۀ عملیه " امام خمینی (که برای استفادۀ عموم مردم نوشته می شود) نیامده است و ایشان این نظریه را برای عموم تجویز نکرده اند.


پاسخ یکی از زوار کمپین نقی:

بابا جان مادرت خفه شو و ابروی نداشته اسلامو بیشتر از این نبر. اخه مرتبکه این که حتی این بحث در اسلام مطرح شده جای سواله چه برسد به اینکه برای عوام باشد یا برای خواص. امام خمینی لعنت الله علیه مگر خودش دختر نابالغ دوستش را در عطبات تفخیذ نکرد؟ ولو اینکه مساله تفخیذ در رساله این حرام زاده هم امده. لطفا برای ماله کشی اسلام از راههای بهتر استفاده کنید. من با توجه به بحثهای قبلی شما فکر میکردم از حماعتی باشید که فقط دم از بد بودن این دولت میزنید تا بگویید اینها اسلام را خراب کرده اند و این اسلام واقعی نیست. ولی امروز فهمیدم که شما پا را از این هم فراتر گذاشته و ماله کشی اخوندها پرداخته اید. شرمتان باد که از اسلام جز نامی و نشانی به جا نگذاشته اید.

جوک و داستانهای کوتاه ویژه صفر 12 در 1392


امام‌نقی در مسجد نشسته بود و کتاب وزین دکترعلی شریعتی (فاطمه فاطمه است) را مطا لعه می‌کرد. مردم گاه به گاه نزد امام می‌رفتند و وجوهات شرعی را به ایشان اهدا می‌کردند.
حجة السلام ابولاشی (که به تازگی مجتهد شده بود و عمامه می‌گذاشت) با ناراحتی نزد امام آمد و گفت: امام! این تحقیر تا کی ادامه داره؟ تا کی ما باید صدقه خوری کنیم؟ چرا مردم با ما مثل گداها رفتار می‌کنند؟
امام با متانت همیشگی فرمود: روزی می‌رسد که ما حکومت دینی تشکیل می‌دهیم و مردم هر روز فقیر تر و ما هر روز غنی تر خواهیم شد. آنگاه ما امام ها و شما آخوندها به این بیچاره ها صدقه و یارانه می‌دهیم. صبر کن که "والله مع صابرین".
سپس امام بالای منبر رفت و داستان امام علی و خلخال زن یهودی را برای مردم تعریف کرد و گفت ان شالله ما هم حکومت علی را دوباره تشکیل می‌دهیم.

مبانی‌اقتصاد اسلامی


***********************


روزی حضرت زیر درخت سیبی نشسته بودند که سیبی در مقابل ایشان از درخت بر زمین افتاد. حضرت آن سیب را برداشته و گاز زدند و سپس با تبسمی فرمودند: "هذا من فضل ربی!"

(از نیوتن تا نقی(ع) - علامه طباطبایی)


///////////////////////////


نقی بالای منبر با صدای بُغضی:
آی جماعت... می‌دونید امروز چه روزیه؟
آی اگه بدونید پیامبر چه سختی هایی کشید تا شهید شد...
جماعت درحال خودزنی و جر دادن خشتک: جدی؟ مگه رسولولا هم شهید شده؟
نقی: آره بابا! چی فکر کردین?!! تو این ۲۳ سالِ پیغمبری، اینقد بهش زهر دادن، اینقد تو غذاش سم ریختن، اینقد مسمومش کردن تا بالاخره شهید شد.
حضار با بهت: مگه می‌شه یکی رو مسموم کنن اینهمه زنده بمونه؟
امام درحال لاف اومدن: بع! پس چی؟ ناسلامتی پیغمبرِ خدا بوده، خیلی مقاوم بوده... تازه اون دم آخری هم اگه ابولاشی با بیل تو سرش نزده بود، محال بود سم اثر کنه.

فصل آخر- ابولاشی قهرمان


++++++++++++++++++++++


ای ابولاشی٬ از پدرم آقاتقی شنیدم که از پدرش مش رضا شنید که از پدرش اوس کاظم شنیده بود:
«فرزند بیشتر٬ سنت من نبود٬ مردم عاریایی گنجایششون بالا بود»


***************************

امام: واق واق واق... میو میو میو ، قد قد قد قدا...
لایشه: اسب شو ،اسب شو سوار بشم.
امام: اینطوری خوبه؟ (پس از چند دور سواری دادن) خوب بسه دیگه، پیاده شو... حالا میخوابی پاتو باز کنی؟
لایشه: نه، باید قول بدی فردا منو ببری شهربازی، بستنی و پشمک هم برام بخری...

مصائب زناشوئی امام ، ج2، ص

///////////////////////////


از خدعه های امام‌نقی (ع) این بود که اجازه می داد کافر متفکر، تمامی ایده آل های خود را در رابطه با آینده‌ی جهان برابر، بدون کینه، عدالت اجتماعی و شان و منزلت انسان و حقوق زن و علم و پیشرفت بگوید!
آنگاه می‌فرمود: آره دیگه! اسلام واقعی هم همینو می‌گه! اما کیه که اجرا کنه؟!
و مکروا و مکرالنق ان النقی خیر الماکرین


++++++++++++++++++++++++++

دین افیون توده هاست و کمپین یادآوری من به شیعیان، بهترین مکان برای ترک این اعتیاد خانمانسوز.
(امام و مهندسی تبلیغات)


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%


ﻣﺜﻞ اﻛﺒﺮ ﮔﻨﺠﻲ و ﻣﺎﻟﻪﻛﺸﺎﻥﻣﺜﻞ ﻛﺴاﻧﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎ ﻗﺎﺷﻖ ﻓﺮاﻧﺴﻮﻱ ﻛﻮﺩاﻧﺴﺎﻧﻲ اﻧﺠﻠﻴﺴﻲ ﻣﻴﺨﻮﺭﻧﺪ,ﻫﺮﺁﻳﻴﻨﻪ ﻛﻮﺩاﻧﺴﺎﻧﻲﻛﻮﺩ اﻧﺴﺎﻧﻴﺴﺖ ﭼﻪ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ ﭼﻪ ﺑﺎ ﻗﺎﺷﻖ ﻓﺮاﻧﺴﻮﻱ.
(اﻣﺎﻡ و اﻣﺜﺎﻝ ﻭاﻟﺤﻜﻢ ص 69)

&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


یکی از اقدامات ارزشمند امام نقی(ع) تشکیل کرسی های درس هندسه نقوی بود. ایشان در کلاس درسشان به تعریف و تبیین مفاهیمی چون: خط امام، مدار ولایت، راس حاکمیت، استوانه نظام، امتداد امام، عمود خیمه و غیره می پرداختند. نقل است ایشان هر از چندگاهی امتداد امام (ذوالنعوظ خویش) را در ماتحت مردم مفلوک سامرا فرو می کردند.

امام نقی و هندسه مظلومیت ایشان



^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^


ابولاشی از امام‌نقی پرسید: چرا در ترکیه به خاطر دریافت رشوه، ١٠ وزیر استعفا دادند یا برکنار شدند ولی در ایران میلیارد ها دلار دزدی و اختلاس می‌شود و هیچ اتفاقی نمی‌افتد؟
حضرت فرمود: پس فکر کردی چرا ما اهل بیت ایران را دوست داریم و آنها هم ما را دوست دارند؟
محبت متقابل بین ایرانیان و اهل بیت علیهم السلام


++++++++++++++++++++++++++++++++

ای مالک! در مدارس به کودکان دین و امور دینی نیاموز و آن‌ها را مجبور به شعار دادن علیه این و آن مکن، چرا که این آغاز پرورش نسلی است که «کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان» را به راه می‌اندازد.
همانا این پدیده با دین و بساط کاسبی ما همان کاری را می‌کند که لشگر موریانه ها با قرارداد شعب ابی طالب کرد.

حلیة النقویون - علم لدنّی‌ای که برای اولین بار کار کرد - ص 404 نات فاوند



*******************************

آورده اند که وقتی مولای منقویان نقی (ک ک ک) به دنیا آمدند ، طاق کسری ،طاق اصلی شبکه پس آب پاریس و بسیاری از طاق های دیگر در جهان ترک برداشتند ، لکن کسی به این معجزه عظیم توجه نکرد و این واقعه مسکوت ماند تا اینکه حضرت به مقام امامت ونقویت رسیده به ابراز سخنرانی در زیر طاق مسجد سامرا پرداختند ، لکن از معجزات امام ما این بود که این طاق تنها طاقی در جهان بود که تاب تحمل اراجیف و خالی بندی های حضرتش را داد و سایر طاق های عالم بازهم تا زمانی که حضرت جان به دادار درک تسلیم فرمودند ترک خوردند.

نقویت و آسیب شناسی طاق های جهانی - بخش معجزات


++++++++++++++++++++++++++

از امام نقی(عبا خوشگله) پرسیدند: نظر شما در مورد تظاهرات ناقورای 88 چیست؟
حضرت فرمودند:آب جوی صلواتی زده بودند و مست بودند.
پرسیدند :جنبش وال استریت چطور؟فرمودند: به گمانم تکیلا صلواتی میدادند.
پرسیدند انقلاب فرانسه چطور؟ فرمودند:اینو نمیدونم ولی از شواهد پیداست که عرق سگی صلواتی میدادند.
امام و تحلیل حرکت های انقلابی

%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%



غلمان فارسى نزد امام آمد و گفت: اماما خاندانم به فدايت، من هروقت که ياد اجداد شما و معصوميت و مظلوميت و نحوه به شهادت رسيدنشان ميافتم گريه ام ميگيرد، آدم مظلوم تر از آنها هم هست؟
امام نقى ابتدا دو انگشتش را در چشمان غلمان فرو کرد و سپس دستش را جلوى صورت غلمان گرفت و گفت: اين چشاى کور شده تو باز کن ببين چى ميبينى؟
غلمان فارسى از ميان انگشتان امام نقى تصوير مردم سرزمينش را ديد که از شهرها و استان هاى سراسر کشور پاى پياده به زيارت ضامن الحجج ميروند تا نذوراتشان را که با بدبختى جمع کرده اند و پولى که از شکم زن و بچه شان زده اند را در حرم ثامن آهو بياندازند
ناگهان هردو بغضشان ترکيد و امام نقى به حال خريت و جهالت مردم پارس، و غلمان فارسى به حال ائمه و مظلوميتشان زار زار گريستند.

"تقديم به صيغه مضارع نقى عزيز"


*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*


امام به همراه ابولاشی وارد مسجد شدند و مردی را دیدند که تند تند نماز میخواند.
امام به ابولاشی رو کرد و گفت «مثل این مرد مثل کلاغی است که به زمین نوک می زند» و همه هار هار هار خندیدند.
مرد پس از اتمام نمازش پر کشید و غائط بزرگی بر عبای امام انداخت و در پنجره ی بالای مسجد نشست و قار قار قار به امام خندید.

حلیة النقویون - اختلال معجزات ائمه - فصل زنده شدن تابلو - ص 808


++++++++++++++++++++++++++++++++

"من سفسطه میکنم، پس هستم."

سخنرانی ارشادی امام نقی در جمع ماله کشان دینی و دولتی



********************************




مجموعه جوک و داستان طنز ویژه اربعین 2 دی 1392

روزی ملعونی خدمت امام رسید و بی ادبانه از حضرت پرسید یا نقی شما که دایم دم از جهالت مردم پارس می زنید ، اصلا می توانید نمونه ای برای اثبات مدعای خود بیاورید ؟ امام رو به این نادان کردند و فرمودند : چلغوز مادرت به جماعم تو چسونه می خواهی من رو امتحان کنی ؟ از جهالت مردم پارس همین بس که در حالیکه برای یادبود فقدان عزیزان خود تنها در سال اول مراسم چهلم برگزار می کنند و در برخی موارد مراسم را هم برگزار نکرده و هزینه آن را صرف امور خیریه می کنند ولی برای پدر بزرگم حسین هر سال مراسم چهلم برگزار می کنند . آنگاه به سوی آن ملعون حمله ور شدند و ذوالنقار خودرا درماتحت وی فرو کردند و از همان نقطه وی را به دو نیم نمودند .



-----------------------------------


"همانا من یک چیز گرانبها را در میان شما به امانت میگذارم ، تا وقتی این چیز در میان شما به امانت است امامزاده های ما روز به روز بیشتر و بیشتر خواهند شد ."
سخنرانی امام نقی در جمع کثیر زنان حرمسرا


*********************************


امامنا با حالتی متحیر از ابن ماله کش پرسیدند: ای ابو ماله, چگونه است که مجلس شورا و قوه قضاییه و اداره حقوق بشر این مملکت که توسط ٣ برادر از لاریجانات اداره میشوند, نظراتی چنین متفاوت و متضاد درباره ملاقات "هیات مجلسین فرنگ" با نسرین ستوده و جعفر پناهی دارند؟
ابن ابو ماله اندکی بیضه اش را به نشانه تفکر خارانیده و پاسخ داد: تا مردم دنیا بدانند که آزادی بیان و تشتت آرا در مردمسالاری دینی جزو اصول اساسی است و ما در جمهوری نقوی چیزی برای پنهان کردن نداریم ...
با تامل در این پاسخ حضرت بسیار بر بی عرضگی اجدادش گریست و فرمودند : رحمت ابدی بر پدرت که برترین فاسق مادرت بود و ذوا لنعوزش را جز با سنگ پای قزوین تیز نمیکرد!


--------------------------------


امام نقى (ع) پس از تماشاى فيلم "هيس... دخترها فرياد نميزنند"
بسيار خوشحال شدند که تجاوز به کودکان، سنت ديرينه جدشان رسولولاه در اين سرزمين رواج دارد و تصميم به سفر به بلاد پارس گرفته تا علاوه بر تفخيذ دخترکان 8ساله، مردان اين چنين را براى تبليغ دين برگزيند.


++++++++++++++++++++++++++++++++


عباسیون روز به روز فشار را بر امام بیشتر می کردند تا جنش نقویت را در نطفه خفه کنند.آنها تا آنجا پیش رفتند که امام را ممنوع الجماع کردند. با این اقدام تمام زنان سامرا به خیابانها ریختند و حکومت جبار عباسی را سرنگون کردند.
انقلاب نقوی و جنبش زنان سامرا


///////////////////////////////////


عباسیون با قدرت گرفتن امام به شدت احساس خطر می کردند پس فورا علیه ایشان دست به اقدام زدند. ابتدا ایشان را ممنوع القلم کردند ولی این اقدام نتوانست جلو نشر افکار امام را بگیرد چراکه امام اصلن نمی دانست قلم چیست و تمام عقاید خود را بر روی منبر و اغلب بر اساس باد معده بیان می کردند.
تاریخ انقلاب نقوی


******************************

روزی روزگاری در سامرا که از شدت گرما خر تب می‌کرد؛ امام تقی (پدر بزرگوار امام نقی) Hot and Heavy شده بود و شدیدا هوس کرد بره کنیز جدید اسیر بگیره. حضرتش پاشد و سپاهی آماده کرد برای لشگرکشی به نزدیک‌ترین روستای اطراف و نقی را هم با خودش برد.
وقتی لشگر به دهات رسید، گنده لاتی از خیمه بیرون آمد که برای جنگ تن‌به‌تن حریف می‌طلبم. لشگر تقی همه بیضه فنگ شده بودند و جیک کسی درنمی‌آمد. نقی که قبل از راه افتادن ۵-۶ تا پیک سنگین آب‌انگور زده بود از وسط سپاه عربده زد که من هستم و درحالی که تلوتلو می‌خورد جلو آمد.
تقی دست امام نقی رو گرفت و درگوشش گفت «پسره‌ی ابله می‌زنی نسل‌مون رو منقرض می‌کنی برو بتمرگ سرجات».
حضرت فرمودند: چیزی نیس بابا فوقش یه تف میندازه تو صورتم.ما هم که عادت داریم.
نقل است که ان روز امام نقی با پوز خورد شده و باسن سپوخته شده راهی بخش نذر و نیاز بیمارستان سامرا شد.
امام پس از بهبودی فورا دستور تحقیق و تفحص در رابطه با داستان جدش و عمر ابن عبدوود را صادر کرد ولی به دلایلی نتایج تحقیقات علنی نشد.
حکایات نقوی


******************************

امام در مسجد مشغول سخنرانی بود. ناگهان مردی کافر درشت هیکل وارد مجلس شد و بی مقدمه رفت یک پسگردنی به امام زد و گفت «خاک بر سر جد و آباد احمق و زنباره‌ات بکنن با این کرسی شعرهایی که تحویل جامعه دادن»
امام که دید زورش به کافر نمیرسد شروع کرد به ورد خواندن و پس از اتمام ورد گفت «به اذن الهی الان سوسک میشی»
کافر حاضرجواب هم گفت «اگه من سوسکم اینجا مستراحه و تو هم عنی حتماً»
-----------------------------
حلیة النقویون - حرف حساب جواب نداره - ص 118



------------------------------


اولین باری که امام نقی به سازمان ملل رفت، طرحی را پیشنهاد کردند که با اکثریت آرا، مورد تصویب اعضای سازمان ملل قرار گرفت. طرح پیشنهادی آن بزرگوار،پیمانی مبنی حفظ حقوق کودکان بود.
پس از تصویب آن طرح، آن حضرت چون عفیر تی-تاپ دیده، شادمان گشت، لذا دست لایشه هفت ساله را گرفت تا به حرمسرا برود و به شادمانی بپردازد...!!
سیره النقی / نوشته ابن قنبل / بخش: تصویب پیشنهاد دکتر(!) روحانی مبنی بر مبارزه با خشونت و افراط گرایی در قالب قطعنامه در سازمان ملل!!


//////////////////////////////////


امام نقی در مسجد سامرا مشغول سخنرانی بود .
امام فرمود در اسلام قتل حرام است
ابو گیر الکی از بین جمعیت برخواست و گفت اما قتل کافران حلال
امام فرمود در اسلام دروغ حرام است
ابوگیر الکی برخواست و گفت اما دروغ مصلحتی به کافران حلال
امام فرمود در اسلام تجاوز حرام است
ابوگیر الکی برخواست و گفت اما تجاوز به زنان کافران حلال
امام شاکی شد و فرمود دزدی چی اون که حرامه
ابو گیر الکی با لجاجت فرمود ولی دزدی مال کافران حلال
امام در نهایت گفت این ابوگیر هم کافر است مسلمین خدای خود را راضی نگه دارید از آن به بعد نه کسی ابوگیر را دید نه همسر او و نه اموال او را انگار از اول وجود نداشت!
برگرفته از کتاب حیله نقوی قسمت کافر که مسلمان نیست پس حله!


++++++++++++++++++++++++++++++++++++

معتصم عسکری کوچولو را که فرزندی نداشت به زندان انداخت و قصد اعدام وی را داشت تا بلکه از رویش "امام جدید" جلوگیری کند و این اراجیف را پایان دهد!

در شب اعدام قرص ماه کامل بود. عسکری را به محل آوردند. معتصم برای آخرین بار، جهت اطمینان، از عسکری پرسید:"آیا تو فرزندی داری؟" اما آن معصوم تا چشمش به ماه افتاد با خنده‌ای اسبی گفت:"مه‌ :دی"

و چنین سؤ برداشتی از این واقعه تاریخی منجر به تولد مهدی در شب نیمه ماه شعبان شد!!

"زندگی‌ ائمه، فصل چگونه سودجویان، امامت را قرنها ادامه دادند"

/////////////////////////////////////

روزی فاطمه زهر دار از بقالی آقای دریانی مربای میوه های بهشتی یک و یک خرید, فاطی هر چه زور زد نتوانست درب مربا را باز کند آنگاه مربا را به شوهر قلچماغش علی گراز داد,علی هم که قبلا درب خیبر را کنده بود تمام مفاصلش سائئیده شده بود و دیگر توانی نداشت,محمد یابو مودار را صدا زدند هر چه زور زد نتوانست, سپس امام نقی (ع) وارد شد (سوت و جیغ حضار) (حضرتش علم لدنی داشت) نگاه عاقل اندر سفیهی به همه شان کرد و فرمود به جای زور زدن عقل خود را بکار بیندازید,سپس شیشه مربا را بر زمین زد و همیگیشان مشغول لیسیدن محتویاتش شدند.
با تشکر از صیغه عزیز.


***********************************

روزی امام بر مرکبی می راند. ابوقلمون جلویش را گرفت و پرسید : «اماما چگونه است که مردمان پارس از طرفی اعراب را مشتی ملخ خور و شترسوار خطاب می کنند و از طرف دیگر هر ساله تعداد بسیاری از آنان به مکه و مدینه و کربلا سفر میکنند برای زیارت ائمه اطهار که خود عرب بودند؟»
امام نقی : «بالاخره مردمان پارس بسیار نوع دوست هستند و دلشان نمی خواهد اعراب پول خریدن مرکب و خوردن ملخ را نداشته باشند» سپس با لامبورقینی خود به سوی کربلا تیک آف کشید.

حلیة النقویون - ملخ یا لامبورقینی؟ مساله این است - ص 007


-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*-*--*-*-*-*

ابوقلیون کش بدن ساز جلوی امام نقی را گرفت و از حضرتش پرسید آیا مگر نه اینکه خدا از روح خود به ما دمیده؟
نقی: آری
آیا مگر اینچنین نیست که روح جسم نیست و با جسم فرق میکند؟
نقی: (چشمانش ریز شد و دستش به طرف ذوالنقار میرفت) سوالت را بپرس پسرم.
چرا در غرعان نوشته که شمارا میسوزانیم,مگر روح میسوزد,مگر ما از روح خدا نیستیم خدا مگر خودآزاری دارد؟
ناگهان اشک در چشمان امام حلقه بست و از تشنگی حسین برای ابو قلیون داستان گفت ,سپس دو تایی مشغول سینه زنی شدند.


////////////////////////////////////


امام نقی(ع) طبق گفته جدشان محمد یابو مودار به پسرش حسن عس کری تیر اندازی و سوار کاری میخواست بیاموزد,تیر کمان را سر دوش پسرش گذاشت و او را سوار اسب نمود,اما از بخت بد اسب جفتکی انداخت و عس کری با شوشول روی پیکان تیر افتاد,فقط صدای فحش بدون کاندوم امام نقی به جدش شنیده میشد.


-/-/-/-/-/-/-/-/-/-/-/-/-/-/-/-/-/


امام نقی (ژ) : «امام زاده حتی اگر در ثریا باشد مردمانی از بلاد پارس در آن پول خواهند انداخت و به آن دخیل خواهند بست»

حیلة النقویون - چرا مفلوکیم؟ - ص 2500


-----------------------------------------


امام در بیابان سرخوش قدم می زدند که از آسمان یک حوری بهشتی به زمین نازل شد. ایشان که گمان کردند این پاداش زمینی امانت داری! و درستکاری! ایشان است، به سوی حوری حمله بردند و متاسفانه حوری مذکور با چند ضربه ایشان را پخش زمین کرد.
---------------------
حلیة النقویون - تاریخ ائمه علیهم السلام از نگاه سربازان تیپ پنجم عملیات هوایی ارتش آمریکا - ص 609



+++++++++++++++++++++++++++++++++++++++



امام به شمقدر فرمودند «ای شمقدر که در مواقعی در رختخواب به جای من خوابیده‌ای! بیا برو توی کوه و در بیا مردم حال کنن ایمان بیارن»
شمقدر گفت «آخه چطوری؟»
امام فرمودند «ببین کاری نداره. از کوه میری بالا و وقتی رسیدی به قله عقب عقب میری پایین من میگم رفته توی کوه. بعد با این قیامت ساز مصنوعی (دینامیت) که به تازگی از "صین" آوردم کوه رو منفجر میکنیم میای بیرون»
شمقدر موافقت کرد و قرار بر این شد روز جمعه پس از نماز جمعه عملیات انجام شود.
مردم جمع شده بودند و شمقدر به بالای کوه رفت. سپس عقب عقب از کوه پایین رفت.
هنگامی که امام کوه را منفجر کردند رو به مردم لبخند تحویل میداد در حالی که مردم مشغول تماشای وحشی بازی شمقدر بودند که یک گله شتر ماده پشت تپه دیده بود
--------------------------
حلیة النقویون - درد ائمه و دنیا دوستی اصحاب - ص 69



*************************************


روزی حضرت در حال قدم زنی در خیابانی بود
که ناگهان از آسمان ندا آمد
حضرت هم موقعیت را غنیمت شمرد و او را به صیغه خود درآورد

تعجب خدا-اصول اولیه-خواهرم حجابت را



------------------------------------


ابولاشی به همراه برادرش مشغول تماشای فیلم هری پاتر بودند ,همین که هری سوار جاروی خود شد امام نقی درب را باز کرد,پس از دیدن صحنه سری به نشانه تاسف تکان داد و فرمود: این فیلم ها را فراماسونر ها میسازند تا شما را از اسلام باز دارند آخر مگر میشود جارو پرواز کند؟ سپس سوار خر خویش شد و به آسمان رفت تا چغلی ابولاشی را پیش الله بکند.


++-++-+++-+++-+++-+++-+++-+++-+++


روزی امام وارد بتکده شد تمام بتها را با تبر شکست و تبر را بر دوش بت بزرگ قرار داد حضرتش در هنگام خروج از بتکده توسط ابن هیتاچی و ابو توشیبا دستگیر شدند. نقل است قاضی دادگاه مرکزی توکیو امام را به جرم از بین بردن ده ها روبات گران قیمت، به ده سال حبس در زندان مخوف "تاتاشی توشه" محکوم نمود.
امام و زیاده روی در مصرف ساکی در بلاد یابان

جوک و داستانهای کوتاه وبلاگ تفریحی حضرت عباس 9 آبان 1392

اهالی سامرا همگی جمع شده بودند و رفتن او را تماشا می‌کردند، پیرزن یهودی شیون می‌کشید، حسنین پیرمردی را خفت کرده بودند و از او می‌خواستند که قضاوت کند کدامشان بهتر اشک می‌ریزد، امام نقی داشت از سامرا می‌رفت؛ با کسی حرفی نزده بود؛ تنها روی کاغذ ضد موریانه نوشته بود:‌ به دیار پارس می‌روم تا امامزاده شوم، امامت درآمدی ندارد.

نانوشته های نقی



***************************


روزی ابوچلاق سراسیمه خود را به امام نقی رساند و ایشان پرسید:یا نقی دستم به تنبانت مرا راهنمایی بفرما که حکومتمان در خطر است، ما با این همه فعالیان و زندانیان سیاسی چه کنیم دیگر دارد گند ماجرا در می آید.

امام نقی با تومئنینه خاصی رو به ابوچلاق کرده و فرمود:شما باید از شیوه ی حکومت داری جدم علی بن آب طالبی استفاده کنید که مخالفان خود را به بهانه ی دشمنی با دین اسلام سرکوب می کرد،تو نیز از همین شیوه استفاده کن و دین واقعی اسلام را به پا دار و روزی چند تن از زندانیان و سران علیه حکومت خود را اعدام کن،امام نقی سپس فرمود به خدای کعبه قسم که من دانستم تو از همان بدو تولد هنگام خروج از فرج مادرت گفتی یا علی،فهمیدم که تو آب طالبی شماره دو هستی چه بسا از او پیشرفته تر و خونخوار تر،پس هر چه زود تر به بلاد پارس برگرد دین اسلام را زنده نگه دار،تا الله از تو راضی باشد


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


«ابن ابی فاکر» به حضور امام نقی رسید، و گفت: «موتورم بر شترت! می خواهم به دیار پارس مهاجرات کنم و به شغل امامزادگی(!) مشغول شوم. حال در آینده چگونه بفهمیم که کسی جانشین واقعی شما هست یا نیست؟! لطفا یک نشانی به ما بدهید
امام نقی، دو یادگاری رسول اکرم از غدیر خم را کمی جا به جا کردند، و فرمودند:
«اگر آن شخص مدعی نمایندگی ائمه، توانست معجزه ای از خود بروز دهد، او نماینده من و جدم رسول-الدولا است، مثلا اگر آن شخص مدعی، بتواند کشور ایران را با این فرهنگ و ثروت و جایگاه جهانی، به فلاکت و خفت و فقر بکشاند، همانا که او جانشین بر حق من و راسو الله است و در راستای مسیر ائمه حرکت می کند...!»
منبع: سیره النقی / نوشته ابن قنبل / بخش: شناسایی ولی فقیه زمان / فصل: آیا امام خامنه نیز مانند اعراب صدر اسلام، در صدد نابودی ایران است؟

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


در ابتدای ظهور نقویت، ابولاشی شرط نقوی شدنش را این قرار داده بود که امام نقی (ع) چیزی درباره‌ ی ایرانیان به او بیاموزد که هیچکس آن را نمی‌ داند.
امام پذیرفت و غلمان فارسی و عفیر را فراخواند. سپس درگوشی چیزی به عفیر گفت که عفیر را به لگدپرانی به سوی غلمان واداشت. لگدهای عفیر، غلمان را به چپ و راست و پایین و بالا پرتاب می کرد تا اینکه بالاخره پس از چند دقیقه، عفیر برای اینکه نفسی تازه کند موقتا از لگد پرانی بازایستاد.
ابولاشی بر سر عفیر داد زد که: ای الاغ بی وجدان، مگر غلمان چیکارت کرده بود که این بلا را سرش آوردی؟
غلمان که خونین و نیمه جان بر روی زمین ولو شده بود، پای ابولاشی را به شدت گاز گرفت و گفت: خفه شو ای مردک نادان! حالا که آرام شده، می خواهی عصبانیش کنی تا دوباره به من لگد بزند؟
و اینگونه بود که ابولاشی به امام ایمان آورد و از صحابه ی خاص وی شد.


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


جمعی از یهودیان نزد امام‌نقی آمدند و گفتند: موسی(ع) دریا را از هم بشکافت، اگر راست می‌گویی که فرستاده خدای هستی، آیا تو نیز می‌توانی دریا را از هم بشکافی تا ما نیز به تو ایمان آوریم؟
امام یکی از بیضتین مبارک را خاراند و سپس یکی از کنیزان خود به اسم دریا را آنجا آورد و چنان او را از هم شکافت که دیگر هیچ جراح حاذق ارتوپدی هم نتوانست دریا را به روز اولش بازگرداند...
نقل است که آن یهودیان که این معجزه را از نزدیک دیدند، نه تنها بر حقانیت رسالت امام ایمان آوردند، بلکه پیشاپیش عسکری را هم بعنوان جانشین ایشان به رسمیت شناختند...

امام و شکافتن دریا / معجزة الکبیرة / ص ٢٠١٤


^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^


قال نقی به اکرم:
النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی!
ﺍﺯﺩﻭاﺝ ﺳﻨﺖ ﻣﻦ است ﻭ ﻫﺮ کس با من ازدواج ﻧﮑﻨﺪ، همسر ﻣﻦ ﻧﻴﺴﺖ.

امام‌نقی در حال تلاش برای مخ زنی اکرم


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%


جوانی خدمت امام رسید و از او پرسید با این توافق نامه مشت محکمی بر دهان دشمنها زدیم
امام با شنیدن این سخن لبخندی فرامانوقری زدند و فرمودند ای جوانی که خون عاریایی در رگ هایت جریان دارد, بدان که دوستی با 8000 امامزاده در کشورت برای شما این پیروزی ها را به ارمغان آورده است
جوان با شنیدن این سخن چنان تپش قلبش بالا گرفت و بعلت گیج شدن در انتخاب امامزاده برای گرفتن شفاء دم به دمر شقید شدند



##########################


امام‌نقی(ع) در جلسه پرسش و پاسخی که با حضور جمع کثیری از اهالی شهر برگزار شد، فرمود: آرامشی که از زمان آغاز امامت من در تمام نقاط سامرا حاکم گشته، از زمان فتح مکه توسط جدم بی سابقه بوده...
نقل است «ابن معدوم» از جا برخاست و ضمن قطع کلام امام فریاد زد:
یا نقی! آیا در محبس های سامرا هم آرامش برقرار است؟
حضرتش با تبسمی بر لب فرمود:
اتفاقا زندانیان را نیز به آرامش ابدی می‌رسانیم!
سپس وی را در میان تشویق حضار به آرامی سپوخت.

از کتاب «سنگ پای سامرا» - نشر «یو گا» - صفحه ۱۰۰


**************************


امام نقی گهگاهی که کار و بار کساد بود و کنیزکان یکی یکی از پای در آمده بودند و حضرتش در نعوظ شدید به سر میبرد به ناچار از قدرت ماورای نقیّه استفاده می کرد و بدین وسیله دافهای مچ پا پر را از زیر پوشش شناسایی و اصحاب را برای دستگیری آنان راهی می کرد.

کتاب جمیع الداف( شرح حال زندانیان سیاسی)


!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!



صل اول - شهروندان از حق آزادی اندیشه و بیان، با رعایت قانون، برخوردارند.
تبصره - بر اساس قانون، شهروندان از حق آزادی اندیشه و بیان برخوردار نیستند.
از متن پیش نویس غیررسمی "منشور حقوق شهروندی امام نقی(ع)"

%$#@!!@#$%1111111111111111111

قال نقی (ع): کمتر بودن دیۀ زن از دیۀ بیضۀ چپ مرد، مصونیت است، نه تبعیض!


****************************


در یک بعدازظهر، امام نقی (ع) در خانه مشغول عبادت خوابیدن بود که حضرت عفیر (ره) نفس زنان وارد شد و عررید: ای امام، چه کپیده ای که گرسنگان در بازار سامرا جمع شده اند و اسبارناقوس هم دارد آنها را تحریک می کند. اگر نجنبی، عنقریب است که شورت نداشته مان را بادبان کنند.
امام با طمأنینه ی خاص ائمه ی اطوار، از جای برخاست و بدون اینکه چیزی بگوید به همراه عفیر از خانه خارج شد و به مک دونالد سرکوچه رفت و یک چیزبرگر از چیزبرگرهای سهم امام را از مغازه برداشت و روانه ی بازار شد.
به بازار که رسید، اول اسبارناقوس را به دو نیم کرد و بعد، چیزبرگر را به میان جمعیت پرتاب نمود. جمعیت گرسنه برای تصاحب چیزبرگر، به جان همدیگر افتادند تا آنجا که پنج دقیقه بعد کسی زنده نمانده بود.
سپس امام، چیزبرگر له و لورده شده را از روی زمین برداشت و به عفیر داد و فرمود: خودت بخور، مثل اینکه این را زیاد دوست نداشتند! ضمنا، دفعه ی بعد، سر مسئله ای به این سرراستی مزاحم قیلوله ی من نشو وگرنه ...!


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%


یمه شبی تاریک وسرد و بارانی٬ ابولاشی در کوچه پس کوچه های سامرا به امام‌نقی (ع) برخورد که بر لبانش خنده بود و بر چشمانش گریه.
ابولاشی پرسید: عَمام٬ شما را چه می شود؟ حکمت این اشک ها و لبخندها چیست؟
امام گفت: به مردمی می اندیشم که از قرارداد «ترکمان چای» سرخورده اند و از قرارداد «ژنو» سرفراز.
سپس از جیبش شکلاتی سوییسی درآورد و به ابولاشی داد و رفت.
مصائب النقی-از ارس تا نطنز


****************************


"و مكروا و مكر الله، والله خيرالماكرين"

"هرچقدر دلتان می‌خواهد تلاش كنيد، الله بهتر از همه شما ماكارونی درست می‌كند."

جلسه تفسير قرعآن امام نقی پس از بازگشت از ضيافت خدا



############################


روزی جعفر طیار از آسمان سوم برای امام دست تکان میداد. ابودانش بر امام وارد شد و پرسید : «اماما ما که یک آسمان بیشتر نمیبینیم چطور است که 7 طبقه آسمان در قرعان معرفی شده است؟»
امام با سعه مقعد فرمودند «خوب آن 7 طبقه اشاره به لایه های جو زمین دارد»
ابودانش دوباره پرسید : «ولی آنها که پنج لایه بیشتر نیستند. تازه آنها لایه های جو زمین هستند نه آسمان. آسمان آن چیزی است که ...»
.
.
.
خرچ
و امام که حوصله مباحثه نداشتند ابودانش را نصف کرد و به ادامه انگورها و حوری های زمینی پرداخت
------------------------------
حلیة النقویون - آسمان شناسی ائمه و وقت نشناسی اصحاب - جلد 9 ص 6


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


امام نقی:
«همانطوری که جدم حسین در حادثه کربلا پیروز شد، اکنون نوه ام ابوچلاق نیز در مذاکرات ژنو پیروز گردیده است...!»
منبع: سیره النقی/ نوشته ابن قنبل / فصل: درک نادرست ائمه از معنای کلمه پیروزی!


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

اصحاب سلام،
الان ساعت ۳:۳۰ به وقت مکه است. مذاکره با موریانه ها داره به خوبی پیش میره. انشالله قطع نامه ها رو می خورن و شما هم می‌تونین برگردین پیش زن و کنیزهاتون.

آپدیت فیس بوک عفیر، فرستاده ویژه امام از شعب نقی قالب


^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^


ابولاشی خدمت امام نقی(ع) رسید و پرسید: ای عَمام! بهترین راه برای شیره مالیدن بر سر امت اسلام چیست؟
امام خسته از مذاکرات طولانی فرمود: تا می توانید به همه چیز تِر بزنید و این تر زدن را آنقدر کژ دهید که مردم هر تپه‌ ی نریده ای را مانند امامزاده طواف کرده و به آن دخیل ببندند!


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


امام نقی طی بیانه ای فرمود: من اگر جای ظریف بودم تو اوج خدا حافظی می کردم،و خطاب به امریکا فرمود: این تازه ظریفش بود هنوز کلفتش مونده


!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!


"مزد مذاکره کننده را قبل از رسیدن به توافق بپردازید."

امام نقی در حاشیه مذاکرات ژنو


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

یا امام نقی بیایید چیزی میل کنید,پوست و استخوان گشته اید,در این کتاب ها و اینترنت دنبال چه چیزی میگردید؟ چه چیز اینقدر فکر شما را مشغول کرده؟
امام نقی با صدای رنجوری فرمود دارم محاسبه میکنم,تکامل انسان به بیست میلیون سال باز میگردد اما پیامبران پیشین به غیر از سه مورد آخر جملگی هفتصد سال عمر کرده اند و نوح به تنهایی نهصد سال,با این حساب میکند هشتاد میلیون سال,دارم دنبال ماله ایی میگردم برای شصد میلیون سال...میفهمی؟ شصد میلیون سال... در همین لحظه جبرئیل بر امام فرود آمد و گفت :چه نشسته ایی که تفکر در اسلام حرام است,به جای این سوسول بازیها برو به کشور همسایه حمله کن که تعداد دانشمندان آنها دارد روز به روز زیاد میشود.


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


روزی یکی از اهالی سامرا بر امام نقی(ع) وارد شد و پرسید: من سالهاست که دارم کار می‌کنم، سختی می‌کشم، خمس و زکاتم را هم می‌دهم ولی هر سال سختی بیشتری می‌کشم اما شما با اینکه نه کار می‌کنید و نه سختی می‌کشید، همیشه در راحتی به سر می‌برید. پس یعنی آیه "ان مع العسر یسرا" دروغ است؟
حضرت با فروتنی فرمودند: اسلام مانند فوتبال است و همه‌ی کارها باید گروهی انجام شود. خب شما بخش "سختی" را انجام می‌دهید من هم بخش "آسانی" را. اینجوری بعد از هر سختی آسانی هست و تقسیم وظایف می شود.
بار دیگر پرسید: آیا راهی هست که ما هم در بخش آسانی شراکت داشته باشیم؟
امام فرمودند: چرا که نیست؟ فورا به نزد ابولاشی در دفتر بغلی برو تا اسمت را برای غزوه احد بنویسد. انشالنقی که شهادت نصیبت خواهد شد!


$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$


ألم تر كيف فعل ربك بالتکیلا؟
آیا ندیدید کسی که با نوشیدن تکیلا کیف کند؟

امام نقی در حال نوشیدن تکیلا


^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

از امام نقی (ع) علت دائم البیمار بودن سجاد را پرسیدند,ایشان در کمال فروتنی فرمودند,سجاد به جای اینکه قبل از غذا خوردن دستانش را بشوید,پس از خوردن میشست.
----------------------------------------------------------------------------
پس از غذا دست هاى خود را به خوبى بشوييد. اين عمل فقر را برطرف خواهد ساخت و به عمر شما خواهد افزود. طب الصادق


33333333333333333333333333333333


روزی امام نقی در مسجد نشسته بود و برای صحابه موعظه می‌کرد که فقیر ژنده پوشی وارد شد و کنار "صحابه مایه دار" حضرت نشست.
صحابه مایه دار، اندکی در مرد فقیر نگریست و ناگهان از جا جست و دورتر، پشت یکی از صحابه پناه گرفت.
امام که از این رفتار به شدت رنجیده بود فرمود: ترسیدی از فقر او چیزی به تو برسه؟
صحابی تته پته کنان پاسخ داد: بســـ بســـ بسم الله الرحمــ...
آن معصوم با تَشر گفت: زهر مار! خود شیرین! ... نمی‌خواد بسم الله بگی، جواب منو بده... چرا تا این بابا نشست، پا شدی رفتی؟ حالا یه ذره فقیره، یه ذره هم بوی پشکل می‌ده، یه ذره هم ایکبیریه. دیگه شاخ و دم که نداره، هاه؟
مرد فقیر، که از سوء تفاهم پیش آمده ناخشنود بود، دستار و دشداشه را درآورد و با لحنی میانجی گرانه گفت: چرا ای پسر رسول خدا، من از طایفه جنیان هستم، شاخ و دُم و سُم دارم؛ آمده ام تا ...
هنوز سخن او به پایان نرسیده بود که امام کف بر لب، روی زمین افتاد، تشنج کرد؛ و صدای نعره وحشت زده حضار از هر سو به آسمان برخاست.

منبع: اخلاق اسلامی/ فصل: چرا شیعیان رفتار درست با تهیدستان را نیاموختند/ ص



%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%


خبر به گوش امام نقي رسيد که گروهي از کفار به امام نقي انگ بددهن و بي ادب زده اند. امام در نهايت ارامش و ادب بالاي منبر رفتند و پس از دعوت مسلمين به سعه ي صبر و ارامش اين امر را نشانه ي بي منطقي دشمنان نظام دانستند ٬ سپس دشمنان اسلام را مشتي خوک کثيف نجس سگ هار خر دانستند و با دادن چند فحش خوار مادر دار اين قايله را در نطفه خاموش کردند.
امام و تربيت خانوادگي در خاندان اعمه ي عتهار



+++++++++++++++++++++++++++++++++++++


حضرت در میانه درس خود در جمع بسیجیان مخ لس سامرا فرمودند: این اسراییلهای حرامزاده فکر کردند چه گهی هستند؟ هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. سگهای هار نجس واسه ما گوزگوز اضافی میکنند. توله های نامشروع فکر کردند ما ترسیدیم. اراده بکنیم خارو مادر ..ده شون رو خشک خشک میکشیم به سیخ. آخه دیوث های بی همه چیز قرمساق اینقدر مارو تحریم کنید تا کیون خودتون و باباننه ابنه صفتتون جر بخوره. ما راهمون رو ادامه میدیم تا چشمتون دربیاد مادرسگهای حروم خور نجس...!
بیانات حضرت با بانگ تکبیر بسیجیان همراه شد و حضرت بعد از آن درس خود را در باب ((اخلاق در اسلام )) ادامه دادند...


#######################################


- : اسپایدرمن وجود نداره؛ اینا همه افسانه است؛ همه داستانه؛ هیچ سند تاریخی یا نظریه علمی وجود نداره که وجود اسپایدرمن رو توجیه کنه چه برسه به اینکه بگیم معجزه خدا بوده.
عنکبوت ریشو که از شنیدن این سخنان عنکبوت جوان برافروخته‌بود نیشش را از غلاف بیرون کشید و سر او را برید. سپس از سقف غار پایین آمد و در کنار امام و ابولاشی که همیشه از ترس سربازان خلیفه به غار پناه می آوردند نشست و به یادگیری احکام اسلام از ایشان ادامه داد.

قصه‌های غار



&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


امام نقی در ۷ سالگی نزد دانشمندی یهودی رفت و به او گفت" هیچ میدونی اگه یه کلمه به من بیاموزی منو بنده خودت کرده ای؟"
دانشمند یهودیِ ساده دل، با طیب خاطر، "یک کلمه" به ایشان آموخت.
نقل است حضرت بنده او شدند و تا پایان عمر هر حاجتی داشتند به منزل دانشمند یهودی رفته و با گریه و زاری و رشوه و تهدید از وی طلب می‌کردند تا جایی که آن دانشمند محترم برای برآوردن خواسته های امام به دزدی و جاکشی مشهور شد.

منبع: کارکرد خدا اصلی در زندگی مسلمانان


***********************************


جوک و داستانهای کوتاه خنده دار 27آبان 1392

جوانی از بلاد پارس بر امام وارد شد و گفت یبن رسول خبر دارید که هزینه نجات دریاچه ارومیه 3000میلیارد برآورد شده است!؟
 امام بی درنگ ذوالنقار برکشید و جوان را به سه نیمه نامساوی تبدیل کرد.
 
 ابولاشی که تنها شاهد ماجرا بود حیرت زده پرسید یبن رسول این بینوا چه گفت که او را راهی جهنم نمودی؟

 امام فرمود این ملعون پارسی هدفش از مطرح کردن رقم 3000میلیارد کژ دادن اختلاس یار باوفایمان محمود ابن خاوری بود!! 

( کتاب : این همه پول واسه یک دریاچه اونم شور!!!)


###################3

امام نقی برای نشان دادن مظلومیت سید منگلان امام حسین (ع ),
مهریه مادرش زهرا (س )را در بطری ریخت و همراه با نامه به کفار میداد ,کفار با دهان باز از اینهمه حماقت ,آبها را گرفته و نوشیدند ,ولی متاسفانه نامه را لوله کرده و در ماتحت حضرت فرو کردند .



++++++++++++++++++++

آنقدر سوسن زن عفیفی بود که مولایم نقی، جلوی در خانه او تابلو زده بود و نوشته بود: «خانه عفاف»!!


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

این ننگ بر فرقه عفیریه!
اگر قرار بود رابطه با سوسن، دلیل جانشینی امام نقی باشد، پس نصف سامرا باید امام باشند...!!
__________________
لعنت مولایم نقی بر کسانی که بر ولایت مطلقه شمقدریه شک دارند. بی معرفت ها برداشته اند رادیو درست کرده اند، بعد در آن عملا به عقاید یک میلیارد مسلمان و پیرو شمقدریه، توهین می کنند. عملا می گویند مولایم شمقدر کذاب است و فلان و است و بهمان است...!! این اسمش آزادی است؟ این توهین به مقدسات است، این سو استفاده از آزادی بیان است.
آن عفیر الاغ را آورده اند با او مصاحبه می کنند، میکروفن در اختیارش می گذارند تا جعل سند کند، به بی بی دو عالم سوسن بی احترامی کند...


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


امام نقی پس از خواندن این مطلب در بالاترین، که:

چرا فقط برای متجاوزین عرب، همدم ما باشید در فقدان"اسکندر مقدونی" و "چنگیز مغول"، براشون جشن و عزا بگیرم. این طفلکها هم کلی زحمت کشیدند به ایران حمله کردند، چرا نباید ازشون تقدیر بشه ؟!

گفت: عزیزم دو نکته را برای شما توضیح میدهم و نکته دوم را اول:
تو شانس آوردی که دردنیای مجازی شمشیرمن دیگرکند کار میکند. و دومآ انصاف تو گجاست، ما هزار چهار صد سال است که آخوند تربیت میکنیم.


@@@@@@@@@@@@@@@@@@


ابولاشی خدمت امام رسید و پرسید: عَمام٬ چگونه توانستید در مدتی کوتاه٬ ٩٥ میلیارد نیقار در «ستاد اجرایی فرمان نقی» گرد آورید؟ فرمول موفقیت شما چه بود؟
امام خشتکش را خاراند و گفت: E=MD*2
If E=Economy and M=Mal and D=Donkey
یا به عبارتی : «اقتصاد مال خر است» به توان ۲


^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

روزی اسحاق نیوتن نزد امام نقی (ع) آمد و گفت: من چون بر شانه های غول ها ایستاده ام توانسته ام افق های دورتری را ببینم. شما چی ای امام؟
امام فرمود: من چون بر گرده ی گول ها نشسته ام توانسته ام ٩٥ میلیارد نیقار جمع کنم.
آورده اند که با این پاسخ امام، نیوتن کرسی استادی دانشگاه کمبریج را رها کرد و به استخدام ستاد اجرایی فرمان امام در آمد.



*******************


روزی امام نقی (گچپژ) بر منبر بود و چنین فرمود اگر خدا وجود ندارد پس هستی مخلوق کیست؟؟ 

هنوز امواج مبارک صوت حضرتش آرام نگرفته بودند که ابو هستی بانگ برآورد هستی مخلوق من و مادرش ام هستی است!!!

حضار چون این سخن بشنیدند بول افشان گشته و خشتکها به آب دادند حضرت برای جلوگیری از به فناک رفتن خدا ، اسلام وامامت ابتدا ابو هستی را دونیم نمود سپس هستی را تا رسیدن به سن قانونی ازدواج یعنی شش سالگی به فرزند خواندگی پذیرفت نقل است تا سن شش سالگی هستی، حضرتش شبها نیز به بیوه ابو هستی رسیدگی می کردند

 (خالق هستی که بود- تالیف ابو فاکر دیلم سترگ)


####################


شرافت مرد به بکارت زن می ماند، همانطور که میشود بکارت را با نخ و سوزن دوخت، شرافت را نیز میتوان با کمک ماله ترمیم کرد.

فتوای آپ تو دیت امام نقی شزینقی
##
شرافت مرد به بکارت زن می ماند یکبار که لکه دار شد دیگر قابل جبـــــــران نخواهد بود . علی شریعتی



^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^


وضع ماليش بد بود، سال ها بود که امامت را کنار گذاشته بود، کسى به حرف هايش گوش نميداد، مردم در مسجد پشت سر عفير نماز ميخواندند و به او محل سگ هم نميگذاشتند، در خانه هم وضع همينطور بود
دلش براى آشغال ريختن پيرزن يهودى تنگ شده بود اما هر بار که از کنار خانه او رد ميشد پيرزن او را به چيزش هم حساب نميکرد.
بچه ها در کوچه او را دست ميانداختند، سر به سرش ميگذاشتند و او را هو ميکردند.
ديگر تحمل چنين وضعى برايش ناممکن بود،
الى رغم ميل باطنى اش به بيت المال رفت، پس از سالها توبه اش را شکست و با وجود عذاب وجدان شديد لباس امامتش را به تن کرد...

زندگى راحت با امامت/ فصل 10 (بازگشت نق من)



@@@@@@@@@@@@@@@@


از ريش ابن ماتحت بن مظاهر نقل است كه در ايام محرم با گوشى "آى نقم" به دنبال كشف محل نذرى بودم كه نقى(ع) را قابلمه در دست در راه ديدم، گفتمش ياحضرت! نرم افزار نذرى ياب را چگونه يافتى؟
فرمود حقا كه از گنج ياب نيز برتر است!
گفتم از براى يافتن نذرى؟
فرمود نه پدر صدلواتى، كه از براى كشف احمق، كه گفته اند هر كجا نذرى اش بيش احمقش هم بيشتر، جايى كه آن ها بيشتر باشند مناسبترين محل براى خلافت ماست!
سپس ايشان بر كف قابلمه اش ضرب گرفته و شادى كنان دور شد...

دمرى/باب مناسبترين محل سوارى!



%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%5


بزرگترین ماله کشی امام نقی(ع)، ماله کشیدن بر خطبه پی‌پی دوعالم زینب کبری (در شام غریبان) بود به گونه‌ای که مردم سامرا پس از گذشت ۱۴۰۰ سال متوجه نشدند که لاشه حسین را گرگها دریدند و چیزی از جنازه‌اش باقی نمانده بود تا بر آن ضریحی سازند.

چندی از خطبه زینبیه :
ﺁﻥ ﺷﻬﻴﺪﺍﻥ ﭘﺎﻙ ﺟﺴﺪﻫﺎﻳﺸﺎﻥ ﻃﻌﻤﻪ ﮔﺮﮔﻬﺎﻯ ﺩﺭﻧﺪﻩ ﮔﺸﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺯﻳﺮ ﭼﻨﮕﺎﻝ ﻛﻔﺘﺎﺭﻫﺎ ﺑﻪ ﺧﺎﻙ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ .



^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

جوک و داستانهای کوتاه خنده دار ویژه محرم 25آبان1392

یک نفر از دیار پارس، به نزد امام نقی آمد و گفت: «یا نقی، نماینده تو، ابوچلاق، نفس ما را گرفته و زندگی ما را جهنم کرده است!»
امام خشتک مبارک را نوازش نمود و فرمود: «به خدا قسم که او تنها می خواهد شما جهنم جلوی چشمتان باشد تا خدای ناکرده گناهی نکنید...!»


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


روزی صحابه سوال کننده دونیم شونده از امام نقی (IUD) پرسید: ای نقی مگر نه آنکه خدا در آیه ۳۲ سوره مایده گفته: هرکس انسانی را بدون ارتکاب قتل در روی زمین بکشد ، چنان است که گویی همه انسانها را کشته. با این حال چگونه به نام اسلام چنین آدم می کشید.
امام لبخندی زد و پاسخ داد: اولا خطاب الله با بنی اسراپیل است. ثانیا آیه را درست نخواندی در این آیه مفسدان هم مستحق کشته شدن هستند که ما تعیین می کنیم چه کسی مفسد است. در ضمن هرکس را که الله از قلم انداخته باشد خودمان در پرانتز خواهیم آورد. سپس چون دیروز صحابه را دونصف کرده بود٬ تنها به سپوختن وی اکتفا کرد.

چرا قرآن اینقدر پرانتز دارد؟ پشت جلدش که خونیه (ورق های کتاب مفقود شده اند...)


+++++++++++++++++++++++++

امام نقی برخی اجساد کشته شدگان ناقورا را انبار می کرد و به مرور زمان تکه تکه به عنوان شهدای گمنام وارد سامرا می نمود. ایشان بعدها خط تولید شهدای گمنام را راه اندازی کردند و بدانوسیله سال ها توی سر ملت می زدند.

(اسلام جنگ و دیگر هیچ! اثر قوریانا قالاچی)


$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$


اباکلید بر امام وارد شد و گفت: عَمام٬ باید سعی کنیم برای حفظ بیضه اسلام٬ مفاهیم انسانی مانند حقوق بشر و دموکراسی را به اسلام افزوده و با آن بیامیزیم.
امام پرسید شوخی می کنی یا جدی می گویی؟
اباکلید پاسخ داد جدی می گم. چطور مگه؟
امام درجا شمشیر کشید و او را از وسط شکافت و گفت: هیچی بابا٬ اصلا حوصله شوخی نداشتم.


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


عسگرى با چشمان گريان و در حالى که ماتحتش را با دو دست گرفته بود و گشاد گشاد راه ميرفت به منزل رسيد.
امام نقى: چى شده پسرم؟ چرا گريه ميکنى؟
- بابا امروز حسنين دنبالم کردن منم خواستم از دستشون در برم ياد على آب طالبى افتادم و...
نقى: تو ماتحت اون گراز پشمالوى کل کثيفو با ماتحت خودت مقايسه ميکنى؟
امام نقى که تا بحال متوجه اين تفاوت نشده بود، دستى بر سر عسگرى کوچولو کشيد و به فکر فرو رفت که خوشبختانه با ضربه کفگير سوسن از فکر و خيال بيرون کشيد.

سامرا در سامرا ميماند اگر سوسن نبود


########################


امام نقی در صف شله زرد نذری ایستاده و به روان مخترع شله زرد صلوات خاردار میفرستادند که ابوفاکر قابلمه به دست از پشت سر بر ایشان وارد شد و گفت: یابن رسولولا! آخرش جدتون حسین واسه اصلاح امت جدش قیام کرد یا واسه امر به معروف و نهی از منکر یا برای نماز؟
حضرت فاصله خود با ابوفاکر را قدری زیادتر کرده سپس به صف طولانی غذای نذری اشاره کرده و فرمود: شکمهای گرسنه را هر چه دهند میبلعند و با اشاره به جمعیتی که با قمه و زنجیر مشغول اش و لاش کردن خودشان بودند فرمود: و به مغزهای بسته هم هر چه تلقین کنند بی چون و چرا میپذیرند! سپس امام نگاهی به «نذری یاب» نموده و روانه مقصد بعدی شدند.


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%


زینب و اسرای کربلا را به کاخ یزید آوردند. یزید پرسید: بگو ببینم در آنجا چه دیدی؟ 
زینب با غرور و شکوه گفت: هیچ چیز ندیدم بجز زیبایی.
یزید با تعجب گفت: حالت خوبه؟ زیبایی؟ کجاش زیبا بود؟ 
زینب گفت: ای بی سلیقه. خیابونا به این خوشگلی . چه مغازه هایی. چه جنسایی. چه دیسکوهایی...
 یزید پرسید: چی میگی تو؟ کربلا دیسکوش کجا بود؟ 
زینب با خنده ای دلبری کرد و گفت: اوا مرگ نگیری تو. کربلا رو ولش کن. من که هرچی روشنگری کنم تو ایمان نمیاری. من فکر کردم سفر پاتایا رو داری میپرسی! بیا بشین واست از لیدی بوی هاش بگم حال کنی...

(ادامه جلسه بصورت غیر علنی برگزار گردید)


************************


یکی از داف های سامرا که به خاطر عفیر اسپرت و شمقدر شاسی بلند با امام دوست شده بود و در ده روز اول محرم طیبه طاهره شده بود,در شب شام غریبان با امام نقی دو تایی شمع به شکل قلب روشن کردند,و پس خوردن شام نذری به سمت جایگاه امام حرکت کردند تا امام نقی مصایب وارده بر زینب را بر او بچشاند.


########################

– ابولاشی: یا نقی! اگه خاندان شما علم لدنّی دارن، چرا تو عاشورا جدّت حسین و یارانش اینطوری به فناک رفتند؟
+ #امام‌نقی: حسین میدونست که شهید میشه، اصلن شهادت آرزوش بود!
– ابولاشی: اگه خودش راضی بود، پس اینهمه گریه و زاری و عرّ و گوز برای چیه؟
+ امام‌نقی: آخه حسین خیلی مظلوم بود. تشنه لب توی صحرای کربلا، تک و تنها در برابر سپاه دشمن...
– ابولاشی: اولا اگه آب نداشت چجوری واجبی کشید؟ ثانیا، لشگر اجنه خواستن کمکش کنن، خودش قبول نکرد.
+ امام‌نقی: بعــله، مشیت الهی این بوده، خدا هم فرمود: من دوست دارم حسین را کشته شده ببینم.
– ابولاشی: پس دیگه چه مرگتونه؟!! رو حرف خدا هم حرف میزنید؟ اصلن مگه نمیگید عاشورا پیروزی خون بر شمشیره؟ پیروزی که اینهمه چس‌ناله کردن نداره!
+ امام‌نقی: در بـزدلى تـو هـمین بس كه من تنها و بدون توهین به اعتقاداتت دارم باهات بحث منطقی میکنم، اما تو برداشتی اینهمه آدم آوردی.
– ابولاشی: [در حالیکه برمیگردد پشت سرش رو نگاه کنه] چرا چرند میگی نقی؟ من که با خودم کسی رو نیاوردم!! [صدای شکافته شدن ماتحت ابولاشی توسط ذوالنقار].

(( ابولاش صدیق، آخرین صحابه‌ای که IQای بالاتر از اورانگوتان داشت ))


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%


کافری نزد امام نقی (ع) آمد و خواست مسلمان شود:
ای امام، اعتیاد به مشروبات الکلی دارد زندگی مرا نابود می کند. زنم قصد جدا شدن از مرا دارد. من پس از مدت ها مطالعه و تحقیق به این نتیجه رسیدم که اسلام تنها راه نجات است.
امام او را تحسین بسیار نمود. کافر شهادتین را پس از امام تکرار کرد و رسما به دین مبین اسلام مشرف شد.
امام فرمود: کانگراجولیشنز پسرم! حالا تو یک مسلمانی و جهاد علیه کفار بر تو واجب شد. این جلیقه ی انفجاری را بگیر و به خودت ببند و برو خودت را جلوی شاهین نجفی منفجر کن، آفرین پسر خوب! خوشا به سعادتت! ضمنا نگران زنت نباش، اون با من!


$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$


غلمان‌پارسی بر #امام‌نقی وارد و مدعی شد در بلاد پارس درختی وجود دارد که در عاشورا خون میگرید، عَلَمی هست که بدون دخالت کسی در جلوی دسته عزاداران حرکت میکند، خروسی هست که بجای قوقولی‌قوقو میگوید یا حسین مظلوم و...

امام تصور کردند که قضیه «دوربین مخفیه» و با نگاهشان اطراف را جستجو کردند تا محل دوربین را بیابند، اما متوجه شدند مساله کاملا جدّی است! پس دست شکر به آسمان بلند کرده و فرمودند: "سپاس تو را که سرانۀ مطالعۀ پارسیان را ٥ دقیقه در سال مقرر نمودی!"


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


شب عاشورا بود امام نقی (ژ) در مسجد جامع سامرا فرمود از جدم صادق حدیث متواتر داریم که:
هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب می‌گرداند.
به محض تمام شدن این گفته حضرتش، ابن خمینی،ابو چلاق،سعید ابن امامی ،ابو فلاحیان،ابن خلخال،ابو کوسه ،ابن لاجورد،اصغرقاتل،خفاش ابن شب و جمع دیگری از قاتلین هر کدام باشعری در وصف حسین و مبالغی اشک برای سرور و سالاد شهیدان وارد مسجد شدند و بخش اعظمی از زمین های بهشت و تعداد زیادی از حوریان بهشتی را به تصرف خود درآوردند (شیخ صندوق - فصل حماقت یا وقاحت؟؟)


**********************

جوک و داستانهای خنده دار ویژه محرم 23آبان 1392

یکی از اصحاب در عصر عاشورا بر امام وارد شد و امام را در حال تماشای فیلم naughty girls raped by black snakes دید. 

از ایشان سوال کرد: یابن رسولولا. حکمت دیدن این فیلمهای 3 به 1 و 5 به 1 در این روز عزیز چیست؟ 

امام با بغض فرمودند: به خدا سوگند که اگر فیلم 100 به 1 هم ببینیم باز نشان نداده آنچه بر زینب گذشت!! آنگاه با چشمانی اشکبار دی وی دی بعدی را در دستگاه گذاشتند.

از سری احادیث جاودان از ((کمیسر ناقارو))

وبلاگ حضرت عباس: پس دلیل اینکه زینب گفته هیچ چیز جز زیبایی ندیدم ماجرای فوق الذکر بوده!
چرا حضرت زینب (س) در جواب یزید فرمود ما رایت الا جمیلا؟ (هیچ چیز جز زیبایی ندیدم!)

*********************


امام نقی (ع): بگو ببینم غلمان، دو کلمه ی "قتل" و "زنجیر" ترا به یاد چه چیزی می اندازد؟
غلمان فارسی بی درنگ گفت: مراسم عاشورا.
امام نفس راحتی کشید و فرمود: احسنت! غلمان بهشتی بر تو باد! ترسیدم خدا نکرده بگویی "قتل های زنجیره ای"!


$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$

یزید ,حکومت برای من از آب بینی بز پست تر است,فقط زینب را به من بده.
نامه امام نقی پس از سگ میر شدن حسین.


+++++++++++++++++++++

ده روز سینه بزنید یک سال سینه بخورید
( توصیه امام به مخ زنی در ایام محرم)


^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

ابو سنده بر امام وارد شد حضرت را غمگین و افسرده یافت پرسید شما را چه شده سنده ات به دهانم!!

 امام فرمود به خودم سوگند اگر جدم حسین می دانست که شیعیان و پیروانش قیمه را بیشتر از او دوست دارند هرگز با یزید نمی جنگید ( اصول تا حدودی کافی- صفحه وسط)


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


عصر عاشورا بود,شمر ذوالجوش امام نقی (ع) را مثل گوسفندی به زمین زد و خواست کله مبارک حضرت را مثل الاغی ببرد,ناگهان امام نقی خدویی به غائط غلیظ روی صورت شمر انداخت,

شمر از سینه مثل خوک امام بلند شد تا خشمش فروکش کند و او را در ارامش ذبح کند,

اما نقی به صورت امام گونه ایی از پشت شمر را کشت, در دیار پارس برای اینکه این ننگ و رسوایی امام معصوم را بپوشانند, هر سال 10 روز مراسم عربده کشی راه می انداختند.


$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$




وقتی ابن متوسط شمشیر را روی غبغب بزرگ حضرت گذاشت، ایشان با تبسمی امامانه فرمودند: «ببین، من یه پیشنهاد خوب برات دارم!»
ابن متوسط گفت: ببین نقی، این ۱۰۰ بار، ما نه سوسن رو می خوایم نه لایشه نه بقیه زوجات تو رو. بذار بکشمت که بعدازظهر قرار دارم.
حضرت فرمودند: «نه بابا، می خواستم بگم به جای این که منو بکشی، بیا باهم متحد بشیم و بریم مردم سرزمین پارس رو تیغ بزنیم! نفت و معادن و جاذبه های توریستی دارن در حد ذوالجناح. ۷۰ به ۳۰؟ اوکی؟»
ابن متوسط گفت: خدایی؟ قبول کردم...

پس شد آنچه شد!

«نقی: امامی که هرگز از دریدن مقعد پارسیان خسته نمی شد...»


!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

ابن مرجانه داشت با چوب و شلاق و انواع ماشین آلات پیشرفته، امام دهم شیعیان را صاف وسط صحرای نرقلا شکنجه می کرد. حضرت که تا آن لحظه به خاطر عثلام سکوت کرده بودند، ناگهان نعره زدند: «مگر آن مادر فاحشه ات روی پستان چپش یک زگیل حجیم ندارد؟»
ابن مرجانه از فعالیت ایستاد و گفت: «آری، تو از کجا می دانی مردک؟»
حضرت فرمودند: «پسرم!»

سپس همه چیز به خوبی و خوشی تمام شد و جنگجویان دو طرف ظهر نشده به خانه هایشان برگشتند. این وسط سوسن ماند و تکلیفی که شبانه از امام مظلوم ما روشن کرد...

---
نقل از کتاب «پایان تقریبا لطیف و ملودرام برای واقعه نرقلا: چگونه زناکاری حضرت یک بار هم که شده تقریبا به کمکشان آمد»
تألیف خروس ابن زق زق


$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$


سپاه سامرا آمادۀ نبرد با ارتش پارس می شد اما روحیۀ سربازان بسیار ضعیف بود، زیرا پارسیان ۶۰۰هزار نفر و سامراییان تنها ۱۰۰هزار نفر بودند. خلیفه گفت: «باید به نقی دانا مراجعه کنیم و از او چاره بخواهیم.»

پس وزیر جنگ خلیفه خدمت امام نقی رسید، بحران را بازگو کرد و منتظر پاسخ شد. حضرت فرمودند: جنگ را شروع کنید، پیروزی با من!

پس خلیفه فرمان حمله داد و سربازان درگیر شدند. صدها نفر از سپاه سامرا کشته شده بودند که ناگهان حضرت در حالی که پنجاه دیگ خورش و ۲۰۰ دیگ برنج را با کاروانی از شترها به رهبری شمقدر لعین می آوردند، نعره زدند: «اهای! چه کسی قیمه پلو نذری می خواد؟»

در چشم بر هم زدنی، ارتش منظم و نیرومند پارس از هم پاشید و سربازان و سرداران دشمن هروله کنان به سمت دیگها حمله بردند.

در جریان این اتفاق، حکومت پارس ساقط گشت و خلیفه مدال لیاقت درجه ۱ بر سینه امامنا و مدال لیاقت درجه ۲ بر سینه آشپزالنقی (مدیر تیم قیمه پزی امام نقی) نصب کرد.

---
«بی هرچه که به سر شود، بی قیمه و نقی به سر نمی شود» جلد هفتم، تألیف شیشلیک ابن کوبیدة
---


@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@


ای مالک
در روز ناقورا هرگز علامت بلند نکن.
بهترین چیز برای بلند کردن یک داف قوی است!


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%


دختری فشن خدمت #امام‌نقی (ع) رسیده و عارض شد: امام جووووون، من خودم خیلی مذهبی نیستم، امّا امام‌حسین عجقمه، آخه در برابر ظلم ایستاد... (در همین حین صدای مادر ستّار بهشتی بگوش میرسد که جنایات خلیفه را هوار میکشد) ...بمیرم الهی، دیدی خاندان ابی‌عبدولّا حتی تو اسارت هم آزاده بود؟... (نسرین ستوده با تنی نحیف، اما گامهایی استوار از زندان بیرون می‌آید) ...اگه ظهر عاشورا اونجا بودم حتما خودمو سپر گلوی علی‌اصغر میکردم... (گلولۀ سُربی زوزه‌کشان از بالای سرش عبور کرده و سینه ندا را می‌شکافد) ... آدم باید خیلی کر و کور و بیشعور باشه که دلش از اینهمه مظلومیت اوف نشه!

امام چند لحظه خشتک مبارک را خارانده، سپس رو به دوربین فرمودند: "تا خر هست، خرسوار هم هست!" و با یک خیز «مظلومیت» خاندان طهارت را طوری در او فرو کردند که نسل جدیدی از امامزاده‌ها در سراسر بلاد پارس پدیدار گشت.


+++++++++++++++++++++++


روزی ابودجال جمارانی بر امام نقی وارد شد و گفت: و لکن آیا شما هم دوران طلایی دارید؟ نقی بلادرنگ لنگ خود را جلوی او انداخت و گفت گفت: رخصت پهلوون! عمرا ما مثل شما بتونیم آدم بکشیم، نوچه اتیم به مولا ، تو وایرلس، ما قیژ قیژ دیال آپ! تو خاوران، ما بنی قریظه...

(نقی و روحیات پنهان چاله میدونی)


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&


از معجزات سوسن(س)همسر امام نقی این بود که در روز ناقورا بدون قمه زنی اقدام به خونریزی می‌نمود.

مجله خانواده بنفش - شماره 69 - صفحه ۱۰


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%


امام نقی با لشکری جوان و ردیف راه کوفه را پیش گرفت ,لشکر میخواست نقی به خلافت برسد شاید ,سامرا کمی روبراه شود ...
ولی افسوس که نقی نه عرضه رشادت داشت نه لیاقت رفاقت .سربازان را به فنا داد ,سوسن را بغل کرد و بسان موشی به سوراخ خیمه اش خزید .
منبع : اشتباهات قهوه ای شل !


#######################


پیام یک شیعه:
هر که در مرثیه حسین (علیه السّلام) شعری بگوید و بگرید و بگریاند، حق تعالی او را بیامرزد و بهشت را برای او واجب می‌گرداند.
امام صادق (ع).

جواب یک نقوی:
ما مدح نقی میگوییم و میخندیم و میخندانیم
کون لق صادق و باقیشون و بهشتی که میگن.


+++++++++++++++++++++++


روزی امام نقی وارد هیئت شد. عده‌ای داشتند سینه می‌زدند، عده‌ای داشتند زیارت ناقورا می‌خواندند و عده‌ای هم در ته‌هیئت بحث علمی می‌کردند. 

حضرتش طوری غیظ کردند که کظم‌دانشان نزدیک بود پاره شد.. این شد که به اذن خدا از سرهیئت به ته‌هیئت طی‌الارض شد و با کتک ملعونین را از هیئت بیرون انداختند..
 سپس همینطور که فحش أختی‌وأمی نثار آن عباسیون می‌کرد پشت هیئت رفته، سهم امام را از دیگ برداشت و در یک چشم بهم زدن از هیئت بیرون جهید. (در بعضی روایات نقل است امام نقی بعدش یک شتر دربست برای StripClub لاس‌وقاس گرفتند.)

امام نقی و حرمت‌ها.


$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$



ابن‌خشتک‌بریود روایت کرد، امام نقی (ع) همیشه قبل از رفتن به هیئت اُبی‌عبدلله نوره می‌کشید. هیچ‌کس دلیل این کار ایشان را نمی‌دانست تا اینکه یک‌شب حضرت را گرفتند در حالی پشت‌هیئت داشت ترتیب بچه‌ای را می‌داد.

نقی، نقی است. دکتر عفیر شریعتی.


&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&&

-اوهوی نامردا بیاین مثل مرد بجنگین .چرا نور میندازین تو چشممون
واکنش یکی از سربازان سپاه یزید به نمایش قهرمانانه باسن نوره کشیده نقی در روز ناقورا
نقی و تکنیک های ایذایی -جلد زرده


%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%


امام‌نقی مشغول همبستری با فاطمه بود که ناگهان عایشه وارد اتاق شد. پس عصبانی شد و فریاد برآورد: تو کیستی ای ملعون! این چکاری است که با دختر پیامبر میکنی؟!
امام‌نقی لبخند ملیحی بر چهره افروخت و دست عایشه برگرفت و بر روی زانویش نشاند و گفت: من امام‌نقی هستم که از آینده به گذشته آمده‌ام.
 ساعتی پیش جبرئیل بر من وارد شد و گفت: خدا از تو و فاطمه نطفه‌ای خواهد ساخت که در ‹صحرای‌کربلا› بصورت جانگوزانه‌ای کشته خواهد شد و مردمانی از سرتاسر جهان به واسطه‌ی این واقعه بر سر و صورت خود میزنند!
عایشه جان! آیا تو می‌خواهی امر الله را اطاعت نکنم و در عذاب شوم؟

نقش محوری امام‌نقی در ماجرای کربلا / ص ٢٠١٤


$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$


امام نقی : اگر عر عر زیاد دارید لااقل نذری هم زیاد بدهید.


منبع: کمپین یادآوری امام نقی به شیعیان